کودکی 7 ساله داخل چاهی به عمق 20 متر سقوط کرده


سلام

خوبی؟ به بزرگی خودت اشتباهات تایپیم رو نادیه بگیر؟باشه

قبل از چاپ کتاب ویرایششون می کنم

حدود ساعت 17 بود اگه اشتباه نکنم

شایدم بیشتر

تو آسایشگاه بودم با لپتاپم بودم  خوشحال بودم

بچه ها هم مشغول استراحت

البته فرمانده شیفت آقای حصارنوئی تو آشیانه مشغول اصلاح سیستم

سیم کشی ماشینشون بودن

خلاصه یه هویی متوجه شدم که ایشون تلفن رو جواب دادن

یادم نیس تلفن بود یا بیسیم

خلاصه سریع اومد تو آسایشگاه وو

نجات پاشین  نجات  چاه افتادگی

خوشبختانه این سری جورابام کنارم بود و الا باز واسه

پیدا کردنشون باید زمان می سوزوندم

سراغ کمدم میرم  لباس عملیاتی می پوشم

میرم تو آشیانه درب ها باز میشه و حرکت

دوستم ابراهیم اطلاعات تکمیلی در مورد چاه (کاربری و عمق)و

وضعیت مصدوم رو از ستاد فرماندهی درخواستمیکنه

همکاران عزیز سریعا اعزام بشین

روستای احمد آباد

کودکی 7 ساله داخل چاهی به عمق 20 متر سقوط کرده

از زرین میخوام که درخواست اورژانس و110 رو داشته باشه

هارنس ناواها کرول رو می پوشم

وظایف تقسیم میشه

از ستاد  فرماندهی درخواست میکنیم که ایستگاه 6 رو هم اعزام کنن

اعلام میکنن ایستگاه 6 تو مسیره

جناب رضایی اپراتور 125 اعلام میکنن:

جناب صادقی(از مربیان امداد و نجاتم هستن ایشون) چنانچه نیازه از ایستگاه 3 اعزام شن

منم اعلام می کنم: خوشحال میشیم تشریف بیارن

خلاصه قرار بود یه راهنما ابتدای جاده ورودی روستا باشه تا ما رو راهنمایی کنه

صدا بیسیم در میاد

آقا از روستا گذشتین باید برگردین

راهنما پشت شماس

اعلام می کنم:

آقای رضایی راهنمایی ندیدیم ما

یه اشاره ای یه تکونی

چیزی ندیدیم ما

میرسیم به راهنما

راهنما جلو حرکت می کنه( با موتورسیکلت) و ما هم پشت سرش

کوچه پس کوچه های روستا رو پشت سر می ذاریم

بوی خاک و پِهِنو خوب حس میکنم

انتهای مسیر سمت راست متوقف میشیم

سریع از ماشین پیاده میشیم

اکبر و زرین طبق برنامه ریزی از قبل میرن سراغ 3 پایه نجات

من هم میرم بالا سر چاه

حدود 7   8  نفری دوره دهانه چاه بودن

خانمی نشسته کنار دهانه

محمد   محمدددم پسرم   نترس 

الان میارنت بیرون

باور کنین این اولین باری بود مادری رو میدیدم که این قدر

خونسرد داره با بچش صحبت می کنه

البته  در ظاهر خونسرد اما در داخل درحال جوشیدن

خیلی آروم میرم  کنار مادر

اون پایین یه نور میبینم

واسه محمد خاطرم یه چراغ قوه فرستادن پایین

صداش میزنم

محمد   محمد عموخوبی؟

با صدایی لرزان جواب میده؟ من میترسم

بچه ها مشغول باز کردن سه پایه هستن

طنابارو از داخل ماشین میارم(2 حلقه 200 متری)

میرم سمت کابین ماشین و یه کلاه برمیدارم و میرم سمت چاه

2 تیکه طناب اون کنار افتاده

از بنده خدا میخوام که طنابارو به هم گره بزنه

 کلاه کاسکت رو به انتهای طناب گره میزنم و

خیلی آروم میفرستم اون پایین واسه محمد که سرش بذاره

که اگه خدایی نکرده سنگی چیزی اگه سقوط کرد آسیب نبینه

صدا میزنم

محمد کلاهو گرفتی

نه هنو نرسیده بالاس

رسید  گرفتمش

محمد گرشو باز کن بذا سرت

آفرین پسر خوب

(تو عملیات چاه افتادگی زمانی کهبا مصدوم ارتباط برقرار می کنین از بعد روانی تاثیر

مثبتی رو مصدوم میذاره و جدای اینها ما مطمئن میشیم که مصدوم زندسیا هوشیاره و

داخل چاه گازی وجود نداره) طناب پلاستیکی رو همینطور که از چاه می کشم بیرون متر می کنم

حدود 15 متری میشه

3پایه برقرار میشه

اما دهانه چاه خیلی تنگه

باید یهخورده بازش کنیم




از محمد می خوام که سرش رو بالا نگیره

به بالا  نگاه نکنه که خدایی نکرده آسیب نبینه

خیلی آروم دهانه چاه رو گشاد می کنیم

اما خوب انگاره به بلوکه سیمانیه

ازین بزرگتر نمیشه

بچه ها سه پایه رو اماده کردن

سفره نجات رو بر میدارم

وزنم میره رو طناب

قبل از وارد شدن به داخل چاه خیلی اروم به اکبر میگم:

اکبر جان اگه من نتونستم اون پایین با شما ارتباط برقرار کنم به هر علت

و شما دیدی که طناب آبی به شدت داره تکون میخوره

تحتهر شرایطی منو بکش بالا

فقط بکش بالا

خیلی آهسته میرم پایین

دهانه چاه به قدری کوچیک بود که باید دستامو به سمت بالا بصورت کشیده نگه دارم

خیلی آروم با شمارش میرم پایین

زرین آهسته اهسته طناب میده و منم اهسته اهسته توتاریکی چاه فرود میرم

دیواره چاه رو بدقت باید بررسی کنم

از لحاظ هر گونه بیرون زدگی  شکاف و .. . ..

طوقه چینی چاه خوبه

تا 4 متر اول ریشه درختان از دیواره چاه زده بیرون

که اینا اصلا خوشایند نیس  درواقع  یکی از عوامل  تخریبه چاه

قطر چاه کمتر از 80 سانته

جاتون خالی با توجه به گرمای بیرونا

اینجا هر لحظه که دارم میرم پایین هوا خنک و خنک تر میشه

حسن فرودم سعی میکنم با محمد صحبت کنمو یهجورایی آرومش کنم

خُب الان دیگه کنارشم

چطوری عمو؟خوبی آقا محمد؟گریه نکن عمو؟

خوشبختانه ضربه سر نیس

سرشو خوب معاینه میکنم

هیچ برجستگی  یا فرورفتگی زیر انگشتام حس نمی کنم

نورو میندازم تو چشاش خوشبختانه عادیه

محمد از درد قفسه سینه اذیت میشه

به بالا اعلام میکنم 115 رو پیگیری کنن سریعا خودشونو برسونن

از خونریزی داخلی خیلی میترسم خیلی

مثلث نجات رو اماده میکنم

محمد کلاس چندمی؟

کلاس اول

محمد میتونی تا 10 بشمری

تا 10 بشمری با هم میریم بالاها

تند و تند شرو به شمردن میکنه

اینقدر تند میشمره که من نمیتونم تو 10 ثانیه کارمو تموم کنمو با هم بریم بالا

رو به محمد میکنم میگم:

اوووووووووووو تندتند قبول نیس آقا

آروم تر بشمار پسر

صورت کوچیکش پُرِه گِل شده

چشاش تو این عمق چه برقی میزنه

همه چیز آمادس وقت رفتنه

محمد اماده ای؟  آره

از بچه ها میخوام بالاکشی رو شرو کنن خیلی آروم میریم بالا

دیگه کف پاهام کف چاه رو حس نمیکنه

محمد با ظاهری عصبانی میگه:

عمو این چراغه(چراغ قوه ای که واسش فرستاده بودن پایین) رو چیکارش کنم؟

بِدِش من بده

چراغ قوه رو میندازم تو گردنم خیلی آروم به روشنایی نزدیک میشیم

میرسیم به دهانه چاه

دهانه چاه اونقدر کوچیکه که نمیتونیم 2 نفری خارج شیم

اما خُب من فکرشو کرده بودم

محمد و با فاصله حدود 40 سانتی به طناب متصل کرده بودم

به سختی از دهانه خارج میشم




دورو برم رونگاه می کنم

جناب صادقی و ثابت ایمانی(افسر شب) + خبرنگار صدا وسیما رو می بینم

خیلی آروم بچه ها بالا کشی رو ادامه میدن و در نهایت محمد هم خارج میشه






پ ن : خوشبختانه محمد آسیب جدی ندیده بود

پ ن 1:واسه تکمیل گزارش علت حادثه رو از اهالی جویا شدم

گفتن محمد می خواسته گوسفند رو ببره بیرون  دنبال گوسفند که میرفته یه هویی

زیر پاش خالی میشه و سقوط

پ ن 2: دورو بر چاه که می چرخیدم متوجه شدم دهانه چاه با یه تیکه تخته نازک پوشیده شده بوده که بر اثر رطوبت و شرایط جوی پوسیده شده و ....

پ ن 3 : متاسفانه تعداد نیروها اینقدر کم بود که زمانی واسه مشخص کردن

محدوده عملیاتیمون نداشتیم

پ ن 4:اعلام کرده بودن ایستگاه 6 تو مسیره، من که نفهمیدم تو کدوم مسیر بود

پیش ما که نیومدن

----------------------------------------------------

تذکر ایمنی1: چاه های متروکه محل زندگیتون رو  شناسایی کنین

اگه امکانش هس پرشون کنین یا اینکه درب چاه رو با مصالح قوی

مسدود کنین تاخدایی نکرده ....

تذکر ایمنی2: با شمایم با شمایی که تازه خونه خریدین یا اجاره کردین

حتما از صاحب  قبلی خونه محل دقیق چاه های فاضلاب رو بپرسین

بدونین خونتون چنتا چاه داره؟ کجا ها حفر شده

تذکر ایمنی3:هیچوقت چاه نباید نزدیک یه دیوار حفر بشه حداقل 3 متر

با دیوار باید فاصله داشته باشه

-------------------

لینک خبر:سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی نیشابور


نظرات 11 + ارسال نظر
کهکشان یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام
خوبین؟
خدا قوت!
خوشحالم عملیات موفقیت آمیزی داشتین و کسی آسیب ندید

خسته نباشین

از کهکشان چه خبرا؟
خوبن؟خوبین؟خوب بودند؟خوب هستند؟
ممنونم
موفق باشین

داش مهدی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ق.ظ

سلام لوتی بابا کجایی آخه؟
دلمون پوسید. خیلی وقته که سری به خاطراتت نمیزنی.
آدم فکر و خیالات بد میکنه.یه وقت حادثه و اتفاقی واستون نیفتاده باشه.
چاکرت - داش مهدی

حاجی پاتو بردار
کف کفشای مبارک
بین عاجا یه ریگ چسبیده
اون ماییم

فرنوش دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ق.ظ http://gozareayam.blogsky.com/

سلاااااااااام........
خدا رو شکر که همه چیز بخیر گذشته
"خدا قوت"

فقط من! دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

سلام
شروع دوباره مبارک
خدارو شکر بچه آسیبی ندیده بود اونم با این ارتفاع چاه!
قولتون یادتون هست؟
راه شناسایی موقعیت جغرافیاییمون در هر جایی که هستیم...

سلام
بله خدا رو شکر
بله یادمه
یه فایل واستون ارسال کنم کفایت میکنه؟

fireman(ه) دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام مرد مومن. کجایی تو؟ چرا خاموشی؟ میدونی چقد نگرانت شدم ؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه داشتم مطمئن میشدم یه بلایی سرت اومده.....!!! الان که اومدم دیدم خبر جدید گذاشتی بیشتر از همیشه خوشحال شدم واسه اینکه خیالم از بابت سلامتیت راحت شد. امیدوارم هرجایی هستی خوش وسلامت باشی اما به فکر ماهم باش که نگرانتیم .... بامعرفت! من رو از خودت بی خبر نزار

سلام
من الان دارم نظرشما رو پاسخ و تائید می کنم

ناشناس:) سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:12 ب.ظ

چاقالوووو ، نجاتگر لاغرو جموجور ندارین شما؟ اگه بخواین من میامااا
از سوراخ ته سوزنم رد میشم به سادگی

سلام
من چاقالو نیستم

دااااش ممد یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ

تبرییییییییییییییییییییییییییییییک
بازم یه اتفاق خوب
میگما با این بچه های مهد کودک خاطراتت چه می کنی؟

سلام با مرام

دااااش ممد یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:59 ب.ظ

خو حالا چرا گریه میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه کشتی هات غرق رفته!!!!!!!!!!!!

اشکه شوقه بی احساس

کهکشان یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ

سلام
برای من حسابی سئوال شده که این نوگل! چطوری ۲۰ متر سقوط کرده ولی یه خط هم بر نداشته؟
ممکنه کارشناسی کنین ابتین خان؟

کهکشان عزیز سلام
این اولین باری نیس که ازینصحنه ها می بینم
نمیدونم چی بیگم
تو 99.9% حوادث بچه ها کمترین آسیبو دیدن
نمیدونم شاید که نه مطمئنم معجزس

فقط من! چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:27 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/

سلام
لطف میکنید اگر اون فایل رو ارسال کنید.
خیلی متشکرم
خواستم براتون ایمیلم رو بزارم ولی نمی دونستم چطوری نظر خصوصی بدارم اینجا

سلام
غذرخواهم بابت تاخیر
لینک رو واستون ارسال کردم

احد شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:16 ب.ظ

باسلام وعرض خسته نباشید . بنده در حال تحقیق ونوشتن فیلمنامه در رابطه با آتش نشانها می باشم . خوشحال میشم در این ارتباط بنده را یاری بفرماید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد