سلام مینا جان


تصویر:مرغ مینا زمانیکه جوجه بود

سلام مینا خانم

خوبی شما؟

از نیروهای جدید استخدامی شما؟

آخه ما تو سازمان 2 تا همکار خانم داریم

که اسمشون مینا نیس

خب بهرحال خوش اومدی

ممنونم بابت نظراتت    انتقاداتت

انتقادات سازنده شماهاس که باعث پیشرفتمون میشه

ممنونم   ممنونم

راسی مینا جان زمانیکه ایمیلت رو واسم ثبت می کنی

ابتداشWWW نذار  یکی ببینه بهت میخنده

     www.minajan78@yahoo.com     

فردا یه فرم واسه استخدامی یه جا پر میکنی اول ایمیلت

WWW میذاری  بهت میخندن میگن این مینا جان ما  چه بیسواده


عزیزم واسم نظر گذاشتی نمیدونم اما چرا  اونقدر واسه تائیدشون عجولی که

تو صندوق پستی خاطراتم واسم نوشتی:


------------------------------------------------------

تاریخ ارسال: یکشنبه 30 مهر ماه سال 1391 ساعت 10:42
ارسال کننده: مینا جان  <www.minajan78@yahoo.com>
عنوان نامه: سلام
متن نامه: خوبی آبتین محب جان منتظر بودم تاییدم کنی نظرمو اما دیدم اینقد جسارت نداری لا اقل ایمیل کن برام

----------------------------------------

 و

--------------------------------------------

تاریخ ارسال: یکشنبه 30 مهر ماه سال 1391 ساعت 11:24
ارسال کننده: مینا جان  <www.minajan78@yahoo.com>
عنوان نامه: سلام
متن نامه: خوشگل پسر چیزی تو سایتت ندیدم
کجا گذاشتی

---------------------------------------------------------

عزیزم عجول نباش

اولین نظر مینا جان جونی:


سلام خوشگل پسر تو که ایمن و غیر ایمن سرت میشه تو کمک به اون پیر زن عکستو ببین از ایمنی چیو رعایت کردی.شاعر میگه: کل اگر تبیب بودی  *    سر خود دوا بکردی. درضمن تو یه خانوادتم اگه مشکلی پیش میاد میری با همسایتو خبر میکنی نکنه


میناجان
www.minajan78@yahoo.com

IP: 94.183.216.110
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت 07:51


مینا جان عزیزم  حق با شماس  من تسلیم

مینا جان طبیب نه تبیب

دقت کن

2 تا حادثه   متفاوت    این کجا و ان کجا

آیا خطراتشون باهم یکیه

عزیزم کتاب حوادث و سوانح خودرو ها رو برو بخون

اونوقت متوجه میشی که چقدر متفاوتن این دو حادثه

مینا جان  ممنونم بابت دقت نظرت عزیزم  بازم میگم شما هم حق دارین

---------------------------------------------------------------------

مینا جان نظر دومت خانم

دوباره سلام اینم برات مینویسم درمورد این دست نویست ببخشید که یه زمانی دوست جانات میخاستن برن کوه میومدی از وسایل سازمان میدادی بهش یادت نمیومد که بگی عمر مفیدش کم میشه حالا یادت اومد.بازم میگم تو با زن و بچت که دعوا میکنی میری به همسایت میگی یا خودت تو خونه حلش میکنی


مینا جان
www.minajan78@yahoo.com

IP: 94.183.216.110
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت 07:55


--------------------------------------------------------------------

مینا جان میشه بگین من اون زمان چی کاره بودم

سمتم چی بود؟  مسئول نجات که نبودم

با همون مامور بودنم همیشه حرفمو میزدم و به دوستان بر میخورد

مسئولم به من دستور میداد لوازم تحویلشون بده منم میدادم

بله دقیقا یادمه دوست عزیزم سعید حاجی بگلو واسه صعود قله خانتنگری

موافقت مدیر عامل رو گرفته بودن و شخص بنده لوازمو تحویلشون دادم

لوازم چی بود

لوازم کرامپون / تبر یخ/ پیچ یخ/ باتوم

عزیزم این لوازم جنسشون کربن استیلن

  شما اینارو با طناب و الیاف ابریشمی  یکی نکن.

تازه سعید رفته واسه سازمان واسه  کشورمون افتخار کسب کرد

وممنونم از مدیرعامل سازمان که با درخواستشون موافقت کردند.  

زمانیکه اون نامه رو ارائه دادم مسئول نجات بودم

واینو وظیفه می دونستم

قدیم هم که مامور بودم حرفمو می مسئولم میزدم الانم زدم

بازم ممنونم بابت تذکرتون

-----------------------------------

نظرت بعدیتون رو باهم بخونیم مینا جان:


سلام استاد با این همه ادعا غلط انشایی هم که داری


مینا جان
www.minajan78@yahoo.com

IP: 94.183.216.110
یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت 07:56


---------------------------------------------------------------------------

مینا جان من کجا ادعا کردم عزیزم

البته من همیشه حق رو به خواننده دادم  آخه شمایی که داری خاطراتم رو میخونی

و حسش می کنی  شاید بعضی وقتا  خاطراتم رو یه جوری ثبت کردم که انگار آخر ادعا بودم

  در رابطه با غلط انشایی یا غلط املایی هم باید بگم که این جریانو

مهندس   دکتر   پرستار   بی کار    دستفروش   همه وهمه به من گفتن

منم در جواب گفتم :

من همیشه بعد از عملیات  تا به ایستگاه میرسم سریع خاطرمو تایپ می کنم

هنو از حسو حاله عملیات درنیومده باشم  و بنویسم  بهتر میتونم حسمو به

خواننده انتقال بدم

و همیشه گفتم که خاطراتم قبل از چاپ ویرایش میشه.

ممنونم بابت دقت نظرتون

میگم ناقلا حالا اینجا یه وبلاگ شخصیه  یه سرم به سایت سازمان بزن

اونجا هم غلط زیاد پیدا میکنی ها


مینا جان من همیشه از انتقاد استقبال می کنم و همیشه اینطور نظرات رو تائید کردم

وهیچ وقت این انتقادات باعث سرافکندگی من نمیشه  بلکه باعت پیشرفت منه و من یسری

نکته جدید از شماها یاد میگیرم و به دیگران انتقالشون میدم.

---------------------------------------------------------------------------

  حدود ساعت 08:13 امروز روابط عمومی سازمان هم واسم نظر ثبت  کرده بودن



سلام
بابت این عکس براتون تو سایت سازمان پاسخ گذاشتم
http://www.125neyshabur.ir/news.php?id=851
البته این عکس بی شباهت به عکسی که تو همین وبلاگ با عنوان "تا شما معاینش نکنین ما انتقالش نمی دیم" نیس
آدم خوبه یه سوزن به خودش بزنه یه جوالدوز به دیگران
متشکرم


مهدی
IP: 94.183.216.110


جناب سلیمان بسیار خوشحالم ازینکه بعد مدتها  حداقل یکی از نظراتم رو تائید کردین و یه جواب واسم گذاشتین

کاش نظرات دیگم رو هم تائید می کردین نه اینکه تصاویر مربوط به اون پست رو تعویض کنین یا اینکه نظرم واسه همیشه تو صفحه مدیریت سایت بمونه و تائیدش نکنین


جواب این نظرتون رو هم تو جواب سوال اول مینا جان میتونین پیدا کنین.


-----------------------------------------------------------------------------------

پ ن : می خواستم تصویر مینا جان رو ثبت کنم اما یه دوست مهربان منو ازینکار منصرف کرد


پ ن 1 :

کد IP  مینا جان :    IP: 94.183.216.110


کد IP  مسئول روابط عمومی سازمان  :   IP: 94.183.216.110


با یه نگاه به کدها 3تا چیز دستگیرمون میشه:


اولیش:


یه نفر مراجعه کننده به  اسم مینا جان اومده پشت سیستم های سازمان نشسته

و واسه من نظر ثبت کرده که غیر ممکنه


دومیش:


یه نیروی جدید خانم سازمان استخدام کرده به اسم مینا جان   که اینم غیر ممکنه


سومیش:

یه همکار صورتک مینا جان برداشته و آبروی مینا جان رو هم برده

همکار عزیزم مثل یه مرد بیا انتقادکن از من

مگه انتقاداتت درست و بجا نیس؟

منطقی نیس که خودتو پشت چهره مینا جان مخفی می کنی!!!!


نظرات 18 + ارسال نظر
دندونی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:10 ب.ظ

مرغ میناااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
آقا این که کوروش کبیره شایدم داریوشه شایدم هخامنشه همون که عسکش رو آرم پرشین بلاگه!
آقای فایرمن ندیدیم مرغ مینا ولی دیدیم دست اونا!!!!
برگرفته از ضرب المثل قدیمی و منسوخ ندیدیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم!

دندونی یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ب.ظ

نه خوشم اومد از حرکاتتون آقای فایرمن!!
یعنی ها حل این مشکل به این روش مثل گرفتن یه ساندویچ نون و پنیره گنده با نون سنگک خشکه که یهو فشار بدی تو حلق طرف بعد از گلوش پایین نره جسارتا همونجا یا لقمه رو پس بده یا خودش پس بیفته!
اینم کف قشنگه به افتخار شمااااااا!!! کففففففففففف!
............................................................
ببخشید تو نظر قبلیم هنوز ادامه مطلب رو نخونده بودم و فقط درباره تصویر مرغ مینا نظر گذاشتم! فک کردم میخواین بگین بعد اون دفعه که یه مار نجات دادین این دفعه یه مرغ مینا گرفتین و میخواین نجات بدین! هرچند جسارتا گویا همینطورم بووووده!
............................................................
جاندار بعدی چیه خدا به داد هم شما هم ما برسه!

مینا جان یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ

سلام دوباره چه خوب که لا اقل غلطا رو دیدی با این دقت نظر من موندم چرا غلطای خودتو نمیگیری این از اولنش دوما؛ هر بیسوادی این غلطای منو میفهمه من نوشتم تا متوجه غلطات بشی. ثانیا؛ من نگفتم به کی دادی وسایلو چون اون بنده خدا عضوی از سزامان شماست من منظورم غریبه ها بود .تازشم من نوشتم به خودت بیای و اخلاقت بهتر کنیو دست از این کارای بچه گونت برداری و مشکلات سازمان رو تو خود سازمان حل کنین و گرنه من خیلیم ازت خوشم میاد و علم و کاراییتو قبول دارم فقد یه ذره باید انعطاف داشته باشی و صبر.باتشکر یه دوست تنها
جوابمو حتما؛ بدی منتظرم

سلام
به این کامنت مشکوکم که از طرف مینا جان باشه اما بازم پاسخ میدم
---------------------
10000بارگفتم بازم میگم من همیشه غلط دارم چون سریع تایپ میکنم و از ماموریت اومدم
--------------
داخل و خارج نداره واسه من همه یه رنگن
---------------------------------------
من مشکلی ندارم همیشه نقد کردم و میکنم
یادمه مسابقات کشوری امداد و نجات هلال احمر رو نقد کردم
یکی از روزنامه های اصفهان خواستند واسشون ارسال کنم واسه چاپ که من این کارو نکردم و این دوست عزیز خبرنگار مهربان همچنان خاطراتم رو می خونن.
نقد کردن هیچوقت کار بچه گونه نیس
نقد ینی پیشرفت ینی رعایت اصول
-----------------
مینا جان(دوست تنها) اینجا دفتر خاطراتمه ومن مینویسم
خوشحالم که گفتی مشکل این جریانات کم کم داره فرا مشکل میشه
من انعطافم خوبه
و ممنونم محبت داری شما
من وظیفمو انجام دادم وظیفه

zizi یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:59 ب.ظ


هاه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کهکشان یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.thegalexy.blogfa.com

سلام

مطلب خیلی جالبی بود....

جدی؟
سلام

سجاد یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:48 ب.ظ http://salimisajjad.blogfa.com

like

غزل یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:31 ب.ظ

وااااااااااااای....... هنوز تو شوکم!!!!
مخصوصا قسمت IP و هم چنین از رو نرفتن یه بنده خدایی

احمد یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ


ما که نفهمیدیم آخرش تایتانیک مرد بود یا زنه .
اما سعید حاجی بیگلو رو میشناسم بچه خوبیه اگه دیدیش سلام من رو برسون بگو احمد آتش نشان تهران (دوره نجات کوهستان)

lili دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

سلام آبتین عزیز.
کاری به نظر بقیه ندارم.
من که هر وقت میام نت به وبت سر میزنم.وقتی میبینم آپی ذوق میکنم.
با عشق و علاقه خاطره هاتو (مخصوصا عملیاتی) ها رو میخونم.
باز هم به کارت ادامه بده.
موفق باشی دوست عزیز.
علی یارت!

پ.ن:صرفا عرض ارادت!!!!

مینا جان دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:13 ق.ظ

سلامی هزار باره خوفی چون اینبار غلط نداشتی منم آی دی مو درست نوشتم.ولی جدا من همون مینام که اسم آی دیمه و از کارای نجات و و امدادت همیشه گفتم و میگم چون زیاد استرس نداری و ریلکس کار میکنی و مطمعا.ضمنا منم انتقاد کردم پس نباید داغ گنی گناه همرو بشوری دادش من من فقط فقط چون دوست داشتم میگم انعطاف داشته باش و مشکلات درون سازمانی رو تو خود سازمانت حل کن.باتشکر دوست تنهات

فقط من! دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:15 ب.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/


چه بامزه!!
با کسب اجازه از محضر آبتین خان، از با نمکی همکار ایشون یعنی مینا خانم !! تشکر میکنم که کلی باعث انبساط خاطر شدن!
ارادتمندِ مینا خانم!
" فقط من "

یک دوست سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ق.ظ

زلال که باشی دیگران سنگ های کف
رود خانه ات را می بینند
بر می دارند ونشانه میروند
درست سوی خودت...

حمید سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام داش آبتین.خوبی عزیز؟ اگه بدونی وقتی این پستتو خوندم چقد حال کردم داداش! ایول!
نوکرتم.

zizi سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ http://ma2ta200.blogfa.com

دولوق نگو !!!
نخیرم این که ی جوجو زشته
کجاش میناس؟
واسا برم خونه خالم اینا از مینا هاش عکس میگیرم واست میرم

تندر چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ق.ظ

۱-سلام عمو آبتین بابا بیخیال شو دیگه الان مینا جان شما شده واسه خودش عقابی ببین کجاها پرواز میکنه و با کیا میپره
۲-این بنده خدا که میناس اما فنچ هم نیس یه سوزن به خودش بزنه یه جوالدوز به دیگران آخه هر موقه اومد نظر بزاره کلی غلط املایی داشت نکنه مینا جان هم ماموریت تشریف میبرن که اینقد با استرس مطلب تایپ میکنن راستی بهشون بگید نکنه بالهاش بسوزه چون همچی سفوط میکنه که از کال شور باید جمش کنی
۳-آبتین جون تو این زمونه عشق نمیمونه عاشقی و عشق چیه وفا کدومه بابا شوخی کردم تو این زمونه چیزی که به جایی نرسد فریاد است است است است است است
و این قصه ادامه دارد.......

کهکشان چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.thegalexy.blogfa.com

سلام

مینا جان مجرد هستند یا متاهل؟...بنده با دیدن عکسشون ارادت خاصی پیدا کردم!! فکرکنم خیلی مهربون باشن!
می خواستم اگه اجازه می دید با خانواده مزاحم بشیم!!

بخدا من بیسوادم

دااااش ممد چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ

سلام، چطوری آبتین جان؟
جالبه، این مینا خانم هرچی از دهنش در میومده گفته بعد الان اومده میگه من دوست دارمو، همه جا از تو تعریف میکنمو از این حرفا، واقعا جالبه...
خوبه آدم اگه انتقاد هم میکنه حداقل پل های پشت سرش رو خراب نکنه، کار خوبی کردی که جوابش رو با نرمی و ملایمت دادی اینجوری فقط اونه که از اینطور صحبت کردنش پشیمون میشه.

سهیلا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ http://aghooshesher.blogfa.com

سلام سلام خسته نباشید
این مینای شما خیلی خوشکلی دوسش دارم
آخی

سلام
ممنونم
نظر لطفتونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد