خاطرات یک آتش نشان

ارمنستان-ابان 87 - (تصویر)

سال 87 واسه گذروندم یه دوره کلاس امداد و نجات در شرایط سخت رفتم ارمنستان

تو لپ تاپم فقط همین یه عکس و داشتم بقیه عکسها تو سیستم هستش

از یه معبد بازدید داشتیم که متاسفانه اسم این معبد الان تو خاطرم نیس باید گزارش برنامه رو بخونم تا اسمش یادم بیاد.(ادامه مطلب )

آبتین شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ب.ظ

نظرات 15 + ارسال نظر

rb شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ب.ظ

If only I was in Neishabur I would have made sure to stop by the fire station you are working at.
wink

فرنوش شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ

سلام.........عکس زیباییه...........چه جوری اسم معبدی به این عظمت رو فراموش کردین ؟؟چون این سفرا کم ژیش میاد معمولا آدم خاطره اش رو دیر از یاد میبره مخصوصا اسمها رو..........

جوهر شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام علیکم
لطف می کنید این عکس را کوچکترش کنید. اول اینکه باعث می شود که زودتر لود بشود. ثانیا قالب وبلاگتان را بهم نمی ریزد...
حالا اسمش چیست؟

اسمش را یادم نیس.

جوهر شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ http://myprinter.blogsky.com

سلام مجدد!
احتمالا شما مانیتورتون Wide است و فقط زیر صفحه یک اسکرول می خورد. اما در مانیتورهای قراضه اداره ما، همه قالب بهم می ریزد.
ممنون. خوب شد.

کلماتی از یک کوهنورد شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ http://mortezasalehi.blogfa.com

سلام
اول اینکه دوستانی که از مطلب اخیرم انتقاد کرده اند و غلط املایی در تایپم بود رو ثبت کردم تا ثابت کنم انتقاد پذیرم و خوشحال میشم کسی عیب منو بگه تا دوباره اون اشتباه رو تکرار نکنم
دوم این که
یک مثل چینی میگه عیب نیست که اشتباه نکنی عیب این است که اشتباهی رو دوبار تکرار کنی و عیب این بدتر هست وقتی اشتباهی رو میبینی نگویی تا اون شخص دوباره اشتباهش رو تکرار کنه
منتظرم تا اشتباهاتم رو متذکر شوید تا عیوبم را برطرف کنم
سوم اینکه منبع مطلب اخیرم رو هم نوشته ام
آپم با آموزش سه گره خفن [چشمک]
البته زیاد خفن هم نیست شوخی کردم برای اینکه بخندی گره هاش شاید تکراری باشه و یا شاید قبلا آموزش دیده باشی ولی بد نیست یاد آوری بشود
گره های اصطحکاکی

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ق.ظ http://toranjbanoo.com/

سلام آقا آبتین
پس چرا من ادامه ی مطلبی ندیدم؟
چقدر زیباست این معبد!!!!! من عاشق سنگ و بناهای تاریخیم.. باهاشون راز و نیاز می کنم. بهم می گن دیوونه ای اما عاشقشونم ها.....

بهار یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:05 ق.ظ http://trighate-eshgh.blogfa.com

سلام داداش آبتین
خوشحال شدم که به یادمون بودی و یه نظر به زیر پات کردی و از وبلاگم بازدید کردی.امیدوارم در پناه مولا پاینده باشی
پست قبلیت رو خوندم و عکسش رو به عاریه گرفتم و الن توی وبلاگم گذاشتم خوشحالم که دلت خداییه و هرز گاهی تلنگری به خودت میزنی.
ولی اینو بدون خدا هر لحظه باهاته مگر نگفته اقرب نحن من حبل الورید
پس دلت رو همیشه صیقلی کن به خدا هیچی نمیخواد یه دست به زانوت بزن یه یا علی بگو از صدق دل صداش بزن خودش میاد
اگه مایل باشی بنویسمت توی لیست دعای سحرم
تو هم برای من دعاکن
که خدا هیچ وقت نظرش رو از من بر نگردونه

مریم یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام آقا آبتین
ادامه ی مطلبت کو؟

سحرجاویدی+منصوره شفیعی یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ق.ظ http://khyrkhah.blogfa.com

جای جالبی به نظر می رسه

نرگس یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.ghaensport.blogfa.com

فکر کنم اسم این معبد گارنی باشه . خودم نرفتم عکسش را قبلا دیده بودم .
سلام خدا قوت چند تا مطلبت را باهم خوندم و اینجا اظهار فضل کردم.

سلام
بله خودشه
ممنونم
معبد گارنی

دختر نارنج و ترنج یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ http://toranjbanoo.com/

واااییی منو ببخش.. نیست که از گودر میام مستقیم روی مطلبت اصلا متوجه نشدم که عکس توی ادامه ست...
ممنونم عزیز...
به هر حال لذت بصری بردم و کللللی ممنونتم.